اختر القاريء
فارسى
سوره حجر - تعداد آیات 99
رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ( 2 )
کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو میکنند که ای کاش مسلمان بودند!
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ( 3 )
بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد؛ ولی بزودی خواهند فهمید!
وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ ( 4 )
ما اهل هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معیّن (و زمان تغییر ناپذیری) داشتند!
مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ( 5 )
هیچ گروهی از اجل خود پیشی نمیگیرد؛ و از آن عقب نخواهد افتاد!
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ( 6 )
و گفتند: «ای کسی که «ذکر» [= قرآن] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانهای!
لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ( 7 )
اگر راست میگویی، چرا فرشتگان را نزد ما نمیزوری؟!»
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُّنظَرِينَ ( 8 )
(امّا اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمیکنیم،؛ و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمیشود (؛ و در صورت انکار، به عذاب الهی نابود میگردند)!
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ( 9 )
ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ( 10 )
ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امّتهای نخستین فرستادیم.
وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ( 11 )
هیچ پیامبری به سراغ آنها نمیآمد مگر اینکه او را مسخره میکردند.
كَذَٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ( 12 )
ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهای مجرمان راه میدهیم!
لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ ( 13 )
(اما با این حال،) آنها به آن ایمان نمیآورند؛ روش اقوام پیشین نیز چنین بود!
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ ( 14 )
و اگر دری از آسمان به روی آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند...
لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ ( 15 )
باز میگویند: «ما را چشمبندی کردهاند؛ بلکه ما (سر تا پا) سحر شدهایم!»
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ( 16 )
ما در آسمان برجهایی قرار دادیم؛ و آن را برای بینندگان آراستیم.
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ ( 18 )
مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبین» او را تعقیب میکند (و میراند)
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ( 19 )
و زمین را گستردیم؛ و در آن کوههای ثابتی افکندیم؛ و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم؛
وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ( 20 )
و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم؛ همچنین برای کسانی که شما نمیتوانید به آنها روزی دهید!
وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ( 21 )
و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمیکنیم!
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ( 22 )
ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم؛ و از آسمان آبی نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم؛ در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید!
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ( 23 )
ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم؛ و ماییم وارث (همه جهان)!
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ( 24 )
ما، هم پیشینیان شما را دانستیم؛ و هم متأخّران را!
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ( 25 )
پروردگار تو، قطعاً آنها را (در قیامت) جمع و محشور میکند؛ چرا که او حکیم و داناست!
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ( 26 )
ما انسان را از گِل خشکیدهای (همچون سفال) که از گِل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم!
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ( 27 )
و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم!
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ( 28 )
و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل خشکیدهای که از گل بدبویی گرفته شده، میآفرینم.
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ( 29 )
هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!»
إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ( 31 )
جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجدهکنندگان باشد.
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ( 32 )
(خداوند) فرمود: «ای ابلیس! چرا با سجدهکنندگان نیستی؟!»
قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ( 33 )
گفت: «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیدهای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریدهای، سجده نخواهم کرد!»
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ( 34 )
فرمود: «از صف آنها [= فرشتگان] بیرون رو، که راندهشدهای (از درگاه ما!).
وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ ( 35 )
و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!»
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ( 36 )
گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)»
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ( 39 )
گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت،
قَالَ هَٰذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ( 41 )
فرمود: «این راه مستقیمی است که بر عهده من است (و سنّت همیشگیم)...
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ( 42 )
که بر بندگانم تسلّط نخواهی یافت؛ مگر گمراهانی که از تو پیروی میکنند؛
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ( 44 )
هفت در دارد؛ و برای هر دری، گروه معیّنی از آنها تقسیم شدهاند!
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ( 45 )
به یقین، پرهیزگاران در باغها (ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمهها هستند.
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ( 46 )
(فرشتگان به آنها میگویند:) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیّت!
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ( 47 )
هر گونه غلِّ [= حسد و کینه و دشمنی] را از سینه آنها برمیکنیم (و روحشان را پاک میسازیم)؛ در حالی که همه برابرند، و بر تختها روبهروی یکدیگر قرار دارند.
لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ ( 48 )
هیچ خستگی و تعبی در آنجا به آنها نمیرسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمیگردند!
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ ( 52 )
هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند؛ (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!»
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ( 53 )
گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت میدهیم!»
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَىٰ أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ( 54 )
گفت: «آیا به من (چنین) بشارت میدهید با اینکه پیر شدهام؟! به چه چیز بشارت میدهید؟!»
قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ ( 55 )
گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم؛ از مأیوسان مباش!»
قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ( 56 )
گفت: «جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس میشود؟!»
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ( 57 )
(سپس) گفت: «مأموریت شما چیست ای فرستادگان خدا؟»
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ ( 58 )
گفتند: «ما به سوی قومی گنهکار مأموریت یافتهایم (تا آنها را هلاک کنیم)!
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ( 59 )
مگر خاندان لوط، که همگی آنها را نجات خواهیم داد...
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ ( 60 )
بجز همسرش، که مقدّر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاکشوندگان) باشد!»
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ( 61 )
هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند...
قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ ( 63 )
گفتند: «ما همان چیزی را برای تو آوردهایم که آنها [= کافران] در آن تردید داشتند (آری، ما مأمور عذابیم)!
وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ( 64 )
ما واقعیّت مسلّمی را برای تو آوردهایم؛ و راست میگوییم!
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ ( 65 )
پس، خانوادهات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر؛ و خودت به دنبال آنها حرکت کن؛ و کسی از شما به پشت سر خویش ننگرد؛ به همانجا که مأمور هستید بروید!»
وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ ( 66 )
و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشهکن خواهند شد.
وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ ( 67 )
(از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند.
قَالَ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ ( 68 )
(لوط) گفت: «اینها میهمانان منند؛ آبروی مرا نریزید!
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ ( 70 )
گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟!»
قَالَ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ( 71 )
گفت: «دختران من حاضرند، اگر میخواهید کار صحیحی انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگی بپرهیزید!)»
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ( 72 )
به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست دادهاند)!
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ ( 73 )
سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار -بصورت صاعقه یا زمینلرزه-) آنها را فراگرفت!
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ ( 74 )
سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم؛) بالای آن را پایین قرار دادیم؛ و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم!
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ ( 75 )
در این (سرگذشت عبرتانگیز)، نشانههایی است برای هوشیاران!
وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقِيمٍ ( 76 )
و ویرانههای سرزمین آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثابت و برقرار است؛
وَإِن كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ( 78 )
«اصحاب الأیکه» [= صاحبان سرزمینهای پردرخت = قوم شعیب] مسلماً قوم ستمگری بودند!
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ ( 79 )
ما از آنها انتقام گرفتیم؛ و (شهرهای ویران شده) این دو [= قوم لوط و اصحاب الأیکه] بر سر راه (شما در سفرهای شام)، آشکار است!
وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ( 80 )
و «اصحاب حجر» [= قوم ثمود] پیامبران را تکذیب کردند!
وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ( 81 )
ما آیات خود را به آنان دادیم؛ ولی آنها از آن روی گرداندند!
وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ( 82 )
آنها خانههای امن در دل کوهها میتراشیدند.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ( 83 )
امّا سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت؛
فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ( 84 )
و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهی نجات نداد!
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ( 85 )
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم؛ و ساعت موعود [= قیامت] قطعاً فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او میرسد)! پس، از آنها به طرز شایستهای صرفنظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)!
وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ( 87 )
ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم!
لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ( 88 )
(بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادّی)، که به گروههایی از آنها [= کفّار] دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر!
كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ ( 90 )
(ما بر آنها عذابی میفرستیم) همان گونه که بر تجزیهگران (آیات الهی) فرستادیم!
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ( 91 )
همانها که قرآن را تقسیم کردند (؛ آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)!
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ( 92 )
به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد...
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ( 94 )
آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)!
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ( 96 )
همانها که معبود دیگری با خدا قرار دادند؛ امّا بزودی میفهمند!
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ( 97 )
ما میدانیم سینهات از آنچه آنها میگویند تنگ میشود (و تو را سخت ناراحت میکنند).
كتب عشوائيه
- گفتگویی آرام و مفید بین محمد و احمدو باید دانست که مسلمان هوشیار و فهمیده است، و ساده و احمق نیست که هر چه می شوند باور کند، بنابراین مسلمان اقوال را بررسی می کند و آنگاه آنها را می پذیرد؛ چون این مسئله مربوط به دین است و ما روز قیامت از آن پرسیده خواهیم شد، از اینرو مؤمن با حق همراه است و هر کجا حق برود او نیز به همان سوگام بر میدارد
نویسنده : عبد الله عبد الرحمن الراشد
مترجم : اسحاق بن عبدالله دبيرى العوضى
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/261335
- استدلال های باطل شیعه از قرآن و بیان بطلان آندر این کتاب، روشی نظری ریشهای و تطبیقی به کار گرفته شده تا بدون هیچ گونه پیچیدگی و ابهام و جدل بیفایده، روشن گردد که از میان گروههای اهل قبله کدام یک بر حق واضح و آشکار قرار دارد و کدام یک بر باطل روشن و آشکار، تا بتوان از این راه به حقیقت رسید؛ حقیقتی که دیگر امکان ندارد دو نفر در آن اختلاف داشته باشند. و حقیقت دیگراین است که تمام اصولی که خاص شیعه است، به طور قطع هیچ کدام، دلیل و سندی از آیات محکم یا صریح کتاب خداوند ندارند. و هر آیهای که به عنوان دلیلی بر هر یک از اصول خودشان، بدان استدلال و استناد نمودهاند، امکان ندارد که به تنهایی بر مطلوب و مقصودشان دلالت کند مادام که به وسیلهي تفسیر علماء و روایات آنرا توجیه نکنند. و این، شأن محکماتی نیست که خداوند متعال آنها را به عنوان تنها اساسی که بدان رجوع میشود و به چیز دیگری ارجاع داده نمیشوند، توصیف نموده است.
نویسنده : طه حامد الدلیمی
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/263362
- معالجه با نسخه قرآن و سنتامروزه میبینیم که چطور رمالان و نسخهنویسان و طالعبینان کذابي که هیچ رابطهای با اصل دین ندارند مردم را سرکیسه میکنند و برای مداوای امراض و سحر و جنون و غیره، طرق حرام و نامشروع را اتخاذ میکنند که هیچ گونه سند شرعی وعقلی برای آنها وجود ندارد و بر گرفته از روشهای خرافی و فِرَق ضالّه میباشند. لذا جهت اجتناب از این گونه افراد و کارها و تداوی امراض قلبی و جسمی و روحی باید به اهل آن مراجعه نمود آنها کسانی نیستند جز عالمان شریعت که خود نیز به آن عامل هستند و سنت نبوی را حفظ مینمایند و از هر گونه خرافهگویی به دور میباشند
نویسنده : سعيد بن علي بن وهف القحطاني
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/255835
- احکام سجدۀ سهوکتابچهای که پیش رو دارید ترجمه فارسی «رسالة في سجود السهو» نوشتهی؛ شیخ علامه محمد بن صالح العثیمین رحمه الله تعالی - از بزرگترین فقهای معاصر - میباشد. البته علاوه بر ترجمهی رسالهی ایشان، برای آنکه مطالب مربوط به مسئلهی سجدهی سهو در نماز را برای خوانندگان گرامی کاملتر آورده باشیم اضافاتی را در انتهای این کتاب به اصل ترجمهی رساله ملحق نمودیم، که این اضافات نیز تماما از منابع معتبر فقهی از جمله دیگر آثار مولف می باشند. همچنین در انتهای ترجمه رسالهی مولف، آنرا به صورت اختصار درآوردیم تا مطالب آن دسته بندی شده و باعث شود ماندگاری مطالب آن در ذهن آسانتر گردند. یادآور می شویم که تمامی پاورقیهای این کتاب متعلق به مترجم میباشد، زیرا گاها احساس می شد تا جهت گویا تر کردن مطلب توضیحاتی ارائه شود و یا نیاز بود تا احادیثی را که مطلب را توجیه میکند ذکر شود. اما از جمله ویژگیهای مثبت این رساله و کتابچه اینست که قصد یاری هیچکدام از مذاهب فقهی را نداشته، بلکه در پی نصرت مدلول کتاب و سنت بر مذهب و تعصب مذهبی است. بعبارتی مطالب این رساله بدون تعصب نسبت به مذهب خاصی از مذاهب رایج، و با استناد به کتاب و سنت صحیح نبوی قصد دارد تا رای صواب را بیابد
نویسنده : محمد صالح العثیمین
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/320559
- موضع گيری و اعتقاد شيعه نسبت به قرآنهرکس بخواهد عقیدهي شیعه نسبت به قرآن را با یقین بداند و در مورد آن بحث و تحقيق نماید، باید به کتابها و منابع و مراجع آنها در تفسیر و حدیث مراجعه کند، تا در حکم كردن منصف و در نتیجهگیری عادل باشد؛ زیرا محور عقاید و اعتمادشان در اختلاف با ديگران بر آن منابع و مراجع است، و فقط با روایاتی که به گفتهي خودشان از پیشوایان معصوم نسل علی رضي الله عنه که از راههای مخصوص و اسنادهای ویژهي دروغين خود روایت کردهاند، از دیگر فرقههای مسلمان جدا میشوند.
نویسنده : إحسان إلهي ظهير
ناشر : سایت عقیده http://www.aqeedeh.com
المصدر : http://www.islamhouse.com/p/320555